بانوی هزار فصل

پربیننده ترین مطالب
  • ۹۴/۰۷/۲۴
    :(

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حرفهای ناگفته» ثبت شده است

دیشب بیدار بودم.با خودم حرف زدم،همان حرفهایی که همیشه با خودم تکرار می کردم.حرفهایی که بر اثر تکرار زیاد حفظ شده بودم و باز مسلسل وار تکرار می کردم.گفتم و گفتم.دهانم بسته بود اما کلمات در ذهنم رژه می رفتند.حرفهایی که مدتهاست می خواهم به تو بگویم اما نمی توانستم.حرفهایی که شبها،روزها و ساعتها با خودم بارها و بارها زمزمه می کردم.حرفها و کلماتی که مدتهاست مثل شمشیری روحم را می خراشد.

جمله هایی که به ذهنم هجوم می آورند و ساعتها وقتم را به خود مشغول می کنند و در پایان کلمات سنگ می شوند،سفت و سخت  و در قلبم جا خوش می کنند و یا بغضی می شوند در گلویم و از چشمهایم فرو می ریزند.

حرفهایی که هیچ وقت فرصت نشد به تو بگویم.هر شب با خودم تکرارشان کردم و به خودم قول دادم تا فردا به تو بگویم اما نگفتم.شاید نمی خواستم ناراحتت کنم .نمی خواستم دلت بشکند همانطور که دل من شکست.حرفها و بغضهایی که خوردم تا حرمتها و رفاقتها از بین نرود.اما تو چه کردی؟

مرا افسرده خواندی.گفتی که انتقاد پذیر نیستم .گفتی که حسودم.گفتی که حال و حوصله ندارم،بداخلاقم،زود رنجم.من همه ی اینها را دیدم.من همه ی تبعیض ها و حقارتها را دیدم اما به خاطر اینکه روبرویت نایستم.به خاطر اینکه نخ نازک اعتماد بینمان پاره نشود سکوت کردم.

امشب دوباره حرفهایی که عمریست روی دلم سنگینی می کند را مرور کردم.فردا دیگر به تو خواهم گفت.چیزهایی هست که نمیدانی!

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۹
آرامیس