بانوی هزار فصل

پربیننده ترین مطالب
  • ۹۴/۰۷/۲۴
    :(

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استرس» ثبت شده است

زمان با سرعت هر چه تمام تر داره پیش میره.کلاسهای انگلیسی فشرده ام داره خیلی فشرده میشه،تا تکون میخوریم میرسیم به آخر کتاب و باید امتحان پایان ترم بدم مخصوصا این آموزشگاه که واسه کلاسهای فشرده اش  دوتا کتاب رو با هم امتحان میگیره.باز باید هفته ی دیگه دوتا کتاب رو با هم تو یک ساعت و زمان امتحان بدم.وای هیچی نخوندم.خیلی سخته،هم زمان دوتا کتاب،دوتا لیسنینگ،دوتا رایتینگ و اسپیکینگ،کلی به آدم استرس وارد میشه.خوب لعنتی ها،امتحانارو تکی تکی بگیرین که ما وقت بکنیم بخونیم که messed up نکنیم حداقل با یک روز فاصله.وای باز دارم استرسی میشم چشمم به کتابهای زبان میفته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۸
آرامیس

دیشب امتحان ترم زبانم بود.کلی استرس داشتم.اصلا من همیشه موقع امتحانها استرس دارم حتی اگه درسمو خونده باشم.خیر سرم مثلا من رشته روانشناسی خوندم ولی موقع آزمونها یکی باید بیاد به من امیدواری و آرامش بده.

تازه امروز کمی سرم خلوت شده و راحت نشستم بدون اینکه کار عقب مونده ای داشته باشم.حالا دارم میفهمم علت اینهمه جوش روی پوستم،به خاطر استرس و فشار کاریه.از یه طرف مهدکودک از طرف دیگه کارهایی که باید واسه اونجا انجام بدم،از طرف دیگه کلاسهای زبانم که همیشه هول هولکی میخونمشون.این وسط کلاسهای باشگاهم که میلی وقته نرفتم.واسه خودم تاسف میخورم.مثلا ماه دی آزمون کمربند داشتم.حالا بچه های همدوره ی من میرن آزمون کمربند مشکیشونو میگیرن،من با خیال راحت نشستم اینجا.اصلا آمادگیشو ندارم و تمرین نکردم.هم دوست دارم برم باشگاه حداقل تا دو ماه دیگه آزمون بدم هم حالشو ندارم.یه جورایی نسبت به بیشتر چیزا بی تفاوت شدم.

چرا من اینجوری شدم؟ 

آیا این از علایم افسردگیه؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۷
آرامیس