بانوی هزار فصل

پربیننده ترین مطالب
  • ۹۴/۰۷/۲۴
    :(

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد زبان» ثبت شده است

آقای ل استاد ترم جدید زبان ماست.خیلی باحال،پرانرژی،شاد و پرهیجانه.آقای ل یک سال از من بزرگتره.زبان انگلیسی رو مثل یک شهروند آمریکایی تبار زیبا،تند و از ته حلق تلفظ میکنه و اصلا اجازه نمیده تو کلاسش کلمه ای فارسی صحبت کنیم مگه اینکه واقعا نتونی معادل انگلیسیشو پیدا کنی.جذاب،خوش پوش و در یک کلمه به زبان انگلیسی هند سامه (hand some) . اون همیشه با کت و شلوار و اتو کشیده و موهای ژل زده و کفشای واکس زده میاد سر کلاس.

آقای ل همیشه میخنده و حرفاشو با عشوه و اشاره چشم و ابرو بیان میکنه؛هم با پسرا و هم دخترای کلاس راحته و شوخی میکنه،گاهی وقتا لباشو غنچه میکنه وبا خنده ادای آدمو درمیاره مخصوصا وقتی که تو صحبت کردن خرابکاری میکنیم و یا حاضرجواب میشیم،اما شوخیهاش زشت و زننده نیست و کسی رو تحقیر یا مسخره نمیکنه.

آقای ل تو اولین جلسه اش که اومد تو کلاس حسابی به هممون استرس و هیجان وارد کرد و اینقدر همه خندیدیم و تک تک پسرا و دخترای کلاس رو برد پای تخته وایت برد و بینشون تو صحبت کردن و آموزش درس مسابقه گذاشت که قلبم داشت میومد تو دهنم.ضربان قلبمو به راحتی می شنیدم و از شدت استرس دستام یخ کرده بود،جوری که به خودم گفتم جلسه ی بعد باید قرص زیر زبونی با خودم بیارم وگرنه سکته رو کردم.

آقای ل دائما و تو هر جلسه بین پسرا و دخترا مسابقه میذاره و به قول خودش همیشه برامون سورپرایز داره؛تو چند دقیقه با مسابقاتی که میذاره و هیجانی که به آدم وارد میکنه میتونی پونزده کلمه انگلیسی رو حفظ بشی.

آقای ل تو اولین جلسه برخلاف استاد قبلی مجرد و متاهل بودن بچه هارو پرسید و برای اینکه دخترا براش نقشه نکشن و فکر تور کردنشو نداشته باشن؛آب پاکی رو روی دست همه دخترا ریخت و خیال همه رو راحت کرد و بهشون گفت که متاهله.

 سال نو میلادی و البته ولنتاین نزدیکه،وقتی آقای ل خواهرم رو با یک نایلون بزرگ و سفید مخصوص خرید دید،با شوخی و خنده گفت که اینو واسه و لنتاین و him خریدی و کلی سر به سرش گذاشت و هرچی خواهرم میگفت نه مال خودمه میگفت for him .آقای ل دائما با عشوه انگشتر حلقشو نشون میده و اگه کسی جواب سوالارو درست بده و ازدواج کرده هم باشه میخنده و میگه چون مثل خودم ازدواج کرده است و این از خواص تاهله.

خلاصه کلام اینکه آقای ل،تو تا حالا کجا بودی؟ و اینکه خداجون چرا سر راه ما از این آدما قرار نمیدی تا بلکه ما هم از وجود چنین آدمایی شاد و پرانرژی بشیم و امید به زندگی در وجودمون زنده بشه و احساس جوانی و شادابی بکنیم؟ خخخخخ




۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۱۶
آرامیس