بانوی هزار فصل

پربیننده ترین مطالب
  • ۹۴/۰۷/۲۴
    :(

وقتی که فکر می کردیم خوشبختیم!

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ
درست وقتی که فکر می کنیم جای پایمان محکم است،تازه افتاده ایم توی تله.آن وقت است که تصمیم هایی می گیریم،تعهداتی می دهیم،خطرهایی را می پذیریم،وام می گیریم،خانه می خریم،بچه دار می شویم،اتاق بچه ها را صورتی می کنیم و شب ها بغل هم می خوابیم.تعجب می کنیم از این... چی می گویند؟ از این تفاهم.بله،وقتی خوشبخت بودیم،این کلمه را بکار می بردیم.حتی وقتی دیگر مثل قبل خوشبخت نبودیم هم آن را بکار می بردیم...
تله این است که فکر کنیم خوشبختی حقمان است.
چقدر احمقیم.آن قدر ساده لوحیم که لحظه ای باور می کنیم مهار زندگی مان را بدست داریم.
مهار زندگی از دستمان در می رود،امامهم نیست.چندان اهمیتی ندارد...
بهتر است از قبل بدانیم.
"از قبل" یعنی از کی؟
از قبل.
مثلا قبل از اینکه اتاقها را رنگ صورتی بزنیم...


+ دوستش داشتم / آنا گاوالدا




نظرات  (۵)

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۶ فاطمه سادات
همیشه این فکر می کردم که  واقعا خوشبختی حقمونه؟ 
پاسخ:
یا اصلا ما خوشبختیم؟ یا فقط تظاهر به خوشبختی می کنیم.
آرامیس.....
انقدر غمگینم و انقدر حالم بده که نه بگو و نه بپرس....
آه آرامیس...
کاش پیشم بودی.....
پاسخ:
چی شده شیشه جونم؟ نبینم غمگین باشی عزیزم.  :(
با شیشه احساس همدردیم رو اعلام میکنم
پاسخ:
آره طفلکی شیشه 
سلام دوست مجازی من
خودمونی بگم:
2تا پست جدید آپ کردم تلافی این 2،3روزی که نبودم
درضمن شرمنده ام چون الان دستم بنده و نمیتونم پستای جدیدتو بخونم
انشاالله سرفرصت همه ی مطالب جدیدتو میبینم و نظر میدم،فقط تونستم که از پستای جدیدم باخبرت کنم چون نظرت همیشه مهم بوده و هست
خوشحال میشم اگه بازم بیای و نظرتو راجه به پست جدیدم بدی
                                                                
من این کتابو با ترجمه ی الهام دارچینیان خوندم
فکر کنم ترجمه هاش خیلی متفاوته
پاسخ:
نمیدونم من با ترجمۀ ناهید فروغان خوندمش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی